قصه نوروفیدبک
مادر و مدیر مدرسه ای که نوروفیدبک را عمومی کرد.
نوروفیدبک چیست؟
ازکجا آغاز شده است؟
اثرگذاری نوروفیدبک بیشتراست یا روان درمانی سنتی؟
این سؤالاتی است که برای هر فردی، زمانی که نوروفیدبک به عنوان یک روش درمانی به او پیشنهاد می شود، پیش می آید…
نوروفیدبک یک سیستم آموزشی وسیع و جامع است که رشد وتغییر را در سطح سلول های مغزی توسعه می دهد. در واقع نوروفیدبک پاسخ تکنولوژِی است به نیاز روان درمانی.
به طور کلی بیوفیدبک(که شامل نوروفیدبک هم می شود) بر اساس پیشرفت و تلفیق فناوریالکترونیک، رفتار گرایی، روانشناسی و نورولوژی پدید آمده است و از سال های 1950 میلادی، دانشممندان در پی این فکر بودند که سیستم عصبی خودمختار(که به صورت غیر ارادی فعالیت می کند) را تحت کنترل هوشیار در آورند.
و بر این اساس وتصمیم، در طول یک دهه، انسان ها توانستند یاد بگیرند که چگونه با کنترل سیگنال های الکتریکی که از کرتکس مخ وماهیچه ها ثبت می شوند، فعالیت این اندام ها را کنترل کنند.
اغلب معتقدند که پژوهش های ریچارد کاتون اولین رویداد کلیدی بیوفیدبک است. در سال 1875 کاتون های کشف کرد که به دنبال فعالیت ذهنی، در فعالیت الکتریکی مغزنوساناتی اتفاق می افتد.(آزمایشات وی بر روی حیوانات وبا مغز باز بود). در دهه1929، هانس برگر، اولین الکتروانسفالوگرافی ( که همان نوار مغز است) را از سطح پوست سر انسان انجام داد. وی در پژوهشهای خود توانست امواج آلفا و بتا را شناسایی کند. و در دهه 1930 آدریان ومیتوز آزمایشات برگر را تکرار و امواج بیشتری از امواج مغزی را شناسایی می کردند.
همانطور که گفته شد از دهه 1950 دانشمندان در پی کنترل فعالیت های غیر ارادی سیستم عصبی خود مختار بودند و سعی داشتند تا فعالیت های بیولوژیکی غیرارادی مانند فشارخون، ضربان قلب و دمای بدن را تحت کنترل درآورند. و در همین راستا، در سال 1960، پژوهش های میلر نشان داد که با شرطی سازی عامل، می توان این فعالیت ها راتحت کنترل در آورد. و در همین راستا، درسال 1963، کامیا سعی کرد به فردی آموزش دهد که امواج مغزی خود را هوشیارانه بازشناسی کند و توانست او را آموزش دهد که موج مغزی آلفا(12-8هرتز) را افزایش دهد.به این صورت که هنگام ثبت امواج مغزی، هر زمان که آلفا به طور خود به خودی افزایش می یافت، او فرد را مورد تقویت کلامی قرار می داد. و در نتیجه این بازخورد، فرد یاد گرفت که آلفای امواج مغزی خود را در سطح بالایی نگه دارد. بر این اساس مراحل آموزش نوروفیدبک شکل گرفت:
1- یک دستگاه فعالیت امواج مغزی را ثبت می کند.
2- فرد، هر زمان که فعالیت مورد نظر اتفاق می افتد، تقویت می شود.
3- کنترل داوطلبانه امواج مغزی برای فرد سیر می گردد.
5 سال بعد از کشف کامیا یعنی درسال 1968، استرمن، نتایج آزمایش های خود را که توانسته بود به گربه ها آموزش دهد که ریتم حسی حرکتی(SMR) امواج خود را افزایش دهند، را منتشر کرد. بعدها به طور اتفاقی، سازمان ناسا از او خواست که بر روی اثرات حمله های عصبی ناشی از انفجار موشک تحقیق کند. استرمن تصمیم گرفت که این انفجار را بر روی گربه ها مورد بررسی قرار دهد0 10عدد از 50 گربه ای که مورد آزمایش انفجار قرار گرفتند و قبلا مورد آموزش افزایش SMR قرار گرفته بودند، دچار حمله عصبی نشدند. نتایج پژوهش استرمن نشان داد که افزایش SMR می تواند گربه ها را درمقابل حملات عصبی ناشی از انفجار موشک ها ایمن کند. لذا این آزمایش توانست دری را بر روی درمان صرع بگشاید. درسال 1970، استرمن، یکی از کارمندان مبتلا به صرع خود به نام مارگارتمیز بانک را تحت درمان قرار داد و نتیجه درمان آن چنان موفقیت آمیز بود که او توانست گواهینامه رانندگی خود را دریافت کند.
اما اتفاقی که در سال 1992 افتاد و باعث شد تا استفاده از نوروفیدبک عمومی شود. خانم لندا ورگارا که مدیر مدرسه ابتدایی “فرمی” در ایالت نیویرک امریکا بود به پزشکان مراجعه کرد و از آنان درخواست کرد که فرزندم را آرام کنید. پزشکان پس از بررسی تشخیص دادند که پسر خانم ورگارا دچار پیش فعالی است و باید دارو (ریتالین) مصرف کند. اما خانم ورگارا گفت: من تصمیم ندارم که به فرزندم ریتالین بدهم و به همین منظور به نزد روانشناسی به نام دکتر ماری جوسابو در سافرن نیویورک رفت و از او کمک خواست و دکتر به او نوروفیدبک را جهت درمان پیش فعالی پسرش پیشنهاد داد. وقتی که درمان شروع شود خانم ورگارا مشاهده کرد که پسرش خیلی آرام شده و بدون کمک او تکالیف مدرسه اش را انجام می دهد، بدون اینکه به او گفته شود. بعد از اینکه فرزند خانم ورگارا درمان شد در طی 5 سال در این مدرسه و دو مدرسه دیگر 300 دانش آموز که از مشکلاتی مانند پیش فعالی، نقص توجه، ناتوانائیهای یادگیری و افسردگی رنج می بردند توسط دکتر جوسابو و از طریق نوروفیدبک درمان شدند.
خانم ورگارا در مورد تاثیر نوروفیدبک می گوید: همه کودکانی که نوروفیدبک تاثیرات شگرفی را بر آنان گذاشته بود و یا تغییرات کمی را در آنان ایجاد کرده بود؛ از تمرکز بهتر و عزت نفس بالایی برخوردار شدند. سرانجام، اقدامات خانم ورگارا و دکتر جوسابو – روانشناس نیویورک- باعث شد که نوروفیدبک در دیگر نقاط امریکا و دیگر کشورها در درمان پیش فعالی توسط روانشناسان مورد استفاده قرار گیرد.
امروزه اثربخشی آموزش نوروفیدبک در درمان افسردگی، اضطراب، واکنش روانی پس از ضربهPTSD))، اختلالات شخصیت، اعتیاد، اختلالات نافذ رشد مانند:اختلالات یادگیری، اختلال بیش فعالی- کمبود توجه، اختلال وسواس، صرع و سردرد های تنشی تائید شده است و میلیون ها انسان در سراسر دنیا با این روش درمانی غیر تهاجمی و بی خطر، درمان می شوند.